جوهر [فلسفه] آنچه وجودش به چیزی وابسته نباشد
واژههای مصوب فرهنگستان
دوام، خلاصه، ماده، جوهر، استحکام، جسم، جنس، مفهوم، مفاد، ذات، شیی، ماده اصلی سایر معانی: محتوا، کنه، فحوا، اصل، کل، دارایی، مال، مال و منال، پول و ثروت، ماهیت، استواری، قوام، مسند [شیمی] جسم ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دُشکاری جنسی موادی ـ دارویی [روانشناسی] دُشکاری جنسیای که در نتیجۀ مصرف بیشازحد یک دارو یا مادۀ مخدر یا به فاصلۀ کمی از مصرف یا قطع آن ایجاد میشود ...
سوءمصرف مواد [روانشناسی] مصرف مواد یا دارو بهنحویکه مغایر با الگوی تأییدشدۀ طبی باشد
[خاک شناسی] ماده اسیدساز
[نساجی] ماده ای که باعث چسبندگی الیاف و نخ و یا پارچه پشمی و یا سایر مواد می شوند
[زمین شناسی] ماده بینگهام یک ماده آرمانی که نشان دهنده رفتار روی خطی بالای نقطه شیار می باشد. پایین تر از این نقطه در مورد این ماده این تصور وجود دارد که سخت و انعطاف ناپذیر است.
[نساجی] ماده خشک ( بعد از قرار گرفتن در دمای 105درجه سانتیگراد به مدت 24 ساعت )
[برق و الکترونیک] ماده فلورسنت
[برق و الکترونیک] ماده خارجی
[خاک شناسی] ترکیبات هوموسی
[زمین شناسی] ماده سنت ورسانت - ماده ای را گویند که رفتار الاستیکوپلاستیک (کشسان موم سان) از خود به نمایش می گذارد. این ماده تحت تنش تسلیم، بطور کشسان رفتار می کند اما بطور پیوسته تحت یک تنش ...