شگفت انگیز، گزاف، حیرت اور، بهت اور سایر معانی: منگ کننده، گیج کننده، بهت آور، حیرت انگیز، عجیب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وابسته به غول های یک چشم (رجوع شود به: cyclops)، غولآسا، سترک، سهمگین، بزرگ
شگفت اور، افسانهای، افسانهوار سایر معانی: (عامیانه) خیلی خوب، عالی، محشر، معرکه، افسانه مانند، داستانگونه، داستانی، دستان، شگفت انگیز، باور نکردنی، اعجاب آور، محیرالعقول، مجهول
خیالی، خارق العاده سایر معانی: خیالی، خارق العاده
غول آسا، غول پیکر، غول مانند، مناسب برای یک غول، غولسان، بسیار بزرگ، عظیم، بسیار زیاد، سترگ
بزرگی، کلانی، تنومندی، بزرگی جثه، زیادی
وسیع، بسیار خوب، پهناور، عظیم، عالی، ممتاز، گزاف، عظیم الجثه، کلان، بی اندازه، بیکران سایر معانی: بسیار بزرگ، سترگ، نهمار، سهمگین، گت، تنومند، (در اصل) بی حد و حصر، بی نهایت، بی پایان [ریاضی ...
عظمت، زیادی، بیکرانی سایر معانی: بزرگی زیاد، سترگی، نهماری، گتی، تنومندی، پهناوری، بی پایانی [ریاضیات] بی کرانی، زیادی
چاق، جسیم، جامد، وزین سایر معانی: (نادر) رجوع شود به: massive، متراکم، غلیظ
شگرف، حیرت اور سایر معانی: شگفت انگیز، اعجاب آور، بهت انگیز، عظیم، سترگ، گت، سهمگین، غیر عادی
افعی وار سایر معانی: پیشگویانه، پیامبرانه، غیبگویانه، وحی آمیز، مانند اژدر مار، مانند مار بزرگ، برغمان سان، پایتون مانند، pythonine افعی وار
عالی، شکافنده سایر معانی: (اسباب) پاره کننده، کننده، - کش، - بر، (انگلیس - قدیمی - خودمانی) عالی، هنگامه، معرکه [عمران و معماری] خرد کردن [معدن] تراشه کردن (حفر چاه و تونل) - شیارزنی (ترابری ...