لافزن، خود ستا، چاخان، متظاهر سایر معانی: به خود بالنده، پزی، لافنده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خود خواه سایر معانی: خودپسندانه، خودپرستانه، مبنی برخودپرستی یاخودبینی
مغرور سایر معانی: (خودمانی)، آلوده به عن دماغ، خله مانند، وابسته به آب بینی، زننده، ناخوشایند، تنفرانگیز، قابل تحقیر، فین فینی، مف دار، کثیف