ختم چندجمله بایک کلمه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکم پاوران، شکم پایان سایر معانی: (جانورشناسی) شکم پا(هر یک از نرم تنان رسته ی gastropoda مثل حلزون ها)
شکمپاویسان [جانورشناسی] ردهای از نرمتنتباران که تودۀ احشایی (visceral mass) آنها در مرحلۀ تکوینی به میزان 180 درجه چرخیده است و به همین دلیل بدنی نامتقارن دارند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] رده شکم پایان، نرم تنی از رده گاستروپودا(شکم پایان). گروه وسیعی از نرم تنان (از جمله حلزونها) اغلب شکم پایان(حلزونها) صدفی منفرد،بدون حجره وآهکی دارند که معمولاً مارپیچی هستند
وابسته به نیروی زمین چرخی(وابسته به نیروی ناشی از چرخش زمین که موجب انحراف موشک و پرتابه و غیره می گردد)، زمینگرد، هواشناسی وابسته به نیروی انحناءوپیچیدگی یاانقباضی که دراثرگردش زمین ایجادمی ...
تاوایی زمینگَرد [علوم جَوّ] تاوایی باد حاصل از توازن مؤلفههای افقی نیروی شیوفشار و نیروی کوریولیس
باد زمینگَرد [علوم جَوّ] بادی حاصل از توازن مؤلفههای افقی نیروی شیو فشار و نیروی کوریولیس
[آب و خاک] باد زمینگرد،'باد ژئوستروفیک
[آب و خاک] تراز باد زمینگرد
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: K2Na[Na(Fe++, Fe3+,Mn)Mg2]Ti2Si8O26(OH)4F
داراى بندهاى هم وزن
دُشپروردگی ماهیچه [علوم پایۀ پزشکی] مجموعهبیماریهای وراثتی که در آنها توان و حجم ماهیچههای بدن بهتدریج کاهش مییابد ...