(بازیگری که در کنار دلقک نقش آدم معمولی را بازی می کند) آدم معمولی، یاور دلقک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] خط های مایل مستقیم
صریحا، رک، بی پرده پوشی، سرراست، مستقیم، بی بند و بار، لگام گسیخته، کاملا، صددرصد، راست حسینی، یکراست، مستقیما
[نساجی] نخ کشی راست یا متوالی
[سینما] نقش عادی
[عمران و معماری] رابط مستقیم
تیغ دلاکی، تیغ سلمانی، تیغ دسته دار (و تاشو)
[حسابداری] بنزین خام
[نساجی] رنگرزی کالا با یک رنگ
[نساجی] دوخت بخیه مستقیم
رأی همگن [علوم سیاسی و روابط بینالملل] رأی به همۀ نامزدهای فقط یک حزب در یک یا چند انتخابات همزمان
واژههای مصوب فرهنگستان
طبله استوانهای [مهندسی بسپار - مجموعه بستهبندی] نوعی طبله بدون شکم، با بدنه کاملا استوانهای که برای بستهبندی چسبهای ذوبی و موادی که با پمپ غلتکی به درون طبله تز ...