سوداگر، کاسب، بازرگان (بیشتر به جای businessman و businesswoman به کار می رود)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فروشنده، فروشنده سیار، ویزیتور سایر معانی: (در فروشگاه ها - مرد) فروشنده، فروشنده، ویزیتور، فروشنده سیار
(زن) متصدی فروش، فروشنده، بانوی فروشنده، فروشنده زن
مغازه دار، دکان دار سایر معانی: کاسب، دکان دار، صاحب دکان