دامدار، دامپرور، دامپرور انبار دار، متصدی انبار [ریاضیات] انباردار، متصدی انبار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گله دار، چوپان، دام دار سایر معانی: صاحب مزرعه بزرگ، مالک رنچ، گاوچران، کابوی، مالدار، ranchero جنوب امر