[نساجی] گلدوزی - کوک یا بخیه رفویی - شلال دوزی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(سوزن دوزی و خیاطی) بخیه ی پرسان، بخیه ی زیگزاگ، بخیه ی پرسان زدن، کوک مورب و چپ و راست در حاشیه دوزی، کوک چپ وراست زدن، یکجورسوزن دوزی پیچاپیچ
[نساجی] عدم تشکیل حلقه نخ در پارچه کشباف مخصوصا در بافت ساده
[نساجی] تکرار یک در میان یک حلقه عمودی و یک حلقه افقی در کشباف پودی پشت و رو یکی
(سوزن دوزی) ژور، ژور زدن، درخیاطی رشته های ن را بطورموازی قرار دادن ورشته های عمودی را ازلای انهاگذراندن برای ایجادطرح های مختلف
کوک زنجیری، کوک زنجیری زدن سایر معانی: کوک زنجیری، کوک زنجیری زدن، (خیاطی) کوک زنجیری
(دوزندگی)بخیه ی چنبری، بخیه ی حلقوی
[نساجی] ابریشم دوزی برجسته
[نساجی] ساده ترین نوع حلقه کشبافی
در کشبافی قلاب یا کوک چپ وراست
کوک کوچک زیر و روی پارچه
[نساجی] دوخت بخیه افشان