پاشنه [حملونقل دریایی] بخش انتهایی شناور
واژههای مصوب فرهنگستان
لنگر پاشنه [حملونقل دریایی] نوعی لنگر بیشانه که وزن آن حدود یکچهارم وزن لنگر سینه است و از آن در آبراهها و مناطق باریک که امکان جولان و چرخش محدود است استفاده می&zwnj ...
تعاقب کشتی فراری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در پاشنه [حملونقل دریایی] نوعی در متحرک به شکل شیبراهه در پاشنۀ شناور که برای تخلیه یا بارگیری کالا یا وسایل نقلیه از آن استفاده میشود ...
(در قایق های روباز) فضای پاشنه
بطرف عقب کشتی
پاروزن عقب کشتی سایر معانی: کشتی بخار دارای چرخ پره دار در پاشنه، کشتی رودخانه ای، کشتی دارای پروانه درعقب
پرستوی دریایی کاکلی کوچک [زیستشناسی - علوم جانوری] گونهای از تیرۀ کاکائیان و راستۀ سلیمسانان که منقار زرد- نارنجی باریکی دارد، بدنش خاکستری روشن و کفل و دمش خاکستری روشن&zw ...
پرستوی دریایی تاجدار چینی [زیستشناسی - علوم جانوری] گونهای از کاکائیان و راستۀ سلیمسانان که پرهای تیره و بلند تاجمانندش از پیشانی به سمت عقب سر کشیده شده ...
پرستوی دریایی دمچلچلهای حقیقی [زیستشناسی - علوم جانوری] زیرگونهای از کاکائیان و راستۀ سلیمسانان با جثۀ کوچک و کلاهک سیاه ...
پرستوی دریایی نوکزرد حقیقی [زیستشناسی - علوم جانوری] گونهای از کاکائیان و راستۀ سلیمسانان با جثۀ متوسط و بال و بدن خاکستری بسیار روشن و بالهای باریک و بلند و من ...
طب سینه درد