لیست واژه‌ها

colour order system

[نساجی] سیستم رنگ منظم

دیکشنری انگلیسی به فارسی

colour separation electronicmatteing system

[سینما] روش نقابگذاری الکترونیک با تفکیک رنگ colour sepa

دیکشنری انگلیسی به فارسی

combined sewer system

[عمران و معماری] سیستم شبکه درهم - شبکه مرکب

دیکشنری انگلیسی به فارسی

complete residue system modulo m

[ریاضیات] دستگاه کامل مانده ها (به پیمانه ی m)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

complete residus system

[ریاضیات] دستگاه کامل مانده ها

دیکشنری انگلیسی به فارسی

complex adaptive system

سامانۀ پیچیدۀ سازگار [جامعه‌شناسی] سامانۀ پیچیده‌ای که در نتیجۀ تغییر در قوانین حاکم بر اجزا و عوامل پرشمار آن، ظرفیت سازگاری آن با محیط فراهم می‌شود |||اختـ . ساپسا CAS 2 ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

complex system

سامانۀ پیچیده [آینده‌پژوهی] [آینده‌پژوهی] مجموعه‌ای از واحدهای پرشمار و سادۀ غیرخطی که موازی عمل می‌کنند و در نتیجۀ برهم‌کنش موضعی آنها رفتارهای نوآیند پدید می‌ ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

computer based accounting systems

[حسابداری] سیستمهای حسابداری کامپیوتری

دیکشنری انگلیسی به فارسی

computer information and booking system

سامانۀ رایانه‌ای اطلاعات و ذخیرۀ جا [گردشگری و جهانگردی] سامانه‌ای الکترونیکی که درضمن فراهم ساختن امکان ذخیرۀ جا، اطلاعات مربوط به نحوۀ دسترسی به خدمات گردشگری و قیمت آنها را به ک ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

computer information system

[کامپیوتر] سیستم اطلاعات کامپیوتری

دیکشنری انگلیسی به فارسی

computer system

سیستم کامپیوتری [کامپیوتر] سیستم کامپیوتری

دیکشنری انگلیسی به فارسی

consistency of system of equations

[ریاضیات] سازگاری دستگاه معادلات

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید