[کامپیوتر] سیستم دوطرفه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] دستگاه دوتائی، دستگاه شمار در مبنای دو
[نفت] سیستم لنگراندازی دینامیکی
سامانۀ پویا [آیندهپژوهی] سامانهای که در طول زمان بر پایۀ مجموعهای از قواعد ثابت تغییر میکند که این مجموعهقواعد چگونگی تغییر سامانه از حالتی به حالت دیگر را تعیی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[آب و خاک] سیستم هشدار دهنده، سیستم پیش آگاهی
[زمین شناسی] سامانه زمینی ملاحظه زمین بصورت یک سامانه یکپارچه از اجزائی که متقابلاً بر هم اثر می کنند شامل: زمین کره، هوا کره، آب کره و زیست کره.
[ریاضیات] نظام اقتصادی
بومسازگان [زیستشناسی] اجتماع زیستی یک منطقه که با محیط پیرامون خود برهمکنش دارد
(زیست بوم شناسی - زیست شناسی) اکوسیستم، بوم سازگان (همزیستی و وابستگی جانوران و گیاهان و ترکیزه های یک ناحیه و رابطه ی آنها با عوامل شیمیایی و غیره)، بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاع ...
[آمار] پیش بینی انتخابات در نظام رای دهی قابل انتقال
[کامپیوتر] سیستم شکست پرتو الکترونی .
[برق و الکترونیک] سیستم نمودار الکترونیکی [ ای سی اس] اطلاعات مربوط به ناوبری که برای نمایش توسط رایانه به صورت رقمی در آمده و در آن ذخیره شده اند. موقعیتهای نشان داده شده در این سیستمها معم ...