د رخفا، زیر جلی، مخفیانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دزدکی، یواشکی، زیرجلکی سایر معانی: نهان، پنهان، مخفی، نهفته
محرمانه سایر معانی: نهانی ,بطورپوشیده
مکار، پرنیرنگ، فریب امیز سایر معانی: فریبکار، متقلب، نیرنگ باز، آورندگر، دغل، فریب آمیز، نیرنگ آمیز
پنهانی پنهان بودن
بی قرار، هرزه، پر شهوت، نرم، لیز، گریز پا سایر معانی: بی ثبات، لغزنده
خفا، راز، اختفا، پوشیدگی، محرمانه بودن، پنهان کاری، رازداری، سری بودن، نهانکاری، راز پوشی، خفیه سایر معانی: نهان بود، نهفتگی، پنهانی بودن، نهان داشت
محرمانه، خفا، سرپوشیده سایر معانی: در نهان، نهانی، مخفیانه
نگاه دزدکی، گام های دزدکی، پوست بره تودلی، حرکت دزدکی، نظر چشمی، نوزاد زود رس، سقط شده، لاغر سایر معانی: (از ترس یا گناه و غیره) یواش رفتن، دزدکی گام برداشتن، ورمالیدن، جیم شدن، (پستانداران) ...
حیله گر، ناقلا، محیل، موذی، کنایه دار، سربتو، ناتو، شیطنت امیز سایر معانی: (محلی) ماهر، زبردست، آب زیر کاه، فریبکار، رند، مکار، نابکار، حیله گرانه، فریبکارانه، رندانه، مکر آمیز، نابکارانه، ب ...
موذیانه، محیلانه
پاورچین، تک پا، دزدانه، خائنانه، نهانکارانه، نامردانه، محرمانه، پنهانی، درونی، مخفیانه، پست، دزدکی، زیر جلی، تردیدامیز