شیخ نشین های خلیج فارس (بحرین و قطر و امارات متحده و کویت)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دارایی منقول
احوال شخصی
ارکان دولت
حکومت پلیسی، اداره کشور بوسیله نیروی پلیس سایر معانی: حکومت رعب و تهدید
[حقوق] شرط ارادی (شرطی که اجرای قرارداد را بسته به اراده یا اختیار یکی از متعاملین می کند)
[زمین شناسی] ایجاد انرژی برقابی
کارخانه برق [برق و الکترونیک] ایستگاه برق، پست برق
[زمین شناسی] نیروگاه مخزنی
نظام ریشسفیدی [باستانشناسی] سازمان سیاسی بسیار ابتدایی که در رأس آن رئیس یا شورای ریشسفیدان قرار دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
[آب و خاک] ایستگاه بارش سنجی
مالیات اجاره جنسی، خدمتی که درزمان پیشین دربرابرمالیات انجام می دادند