[حسابداری] وضعیت اعتبار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] اعتبار مالی، وضع مالی
(آنچه که برپای خود ایستاده و پشت بند و نگه دار دیگری ندارد) خودایستا،غیرمتصل،مجزا،مستقل،آزاد، بنای ساده، بی الایش، بی پیرایه، بی زیور [عمران و معماری] آزاد ایستاده
[نفت] جداره ی آزاد
[عمران و معماری] ستون مجزا - ستون مستقل
[عمران و معماری] دکل خودایستا [زمین شناسی] دکل خود ایستا
[حقوق] حسن شهرت، اعتبار
پسر فهمیده ای است
قلنبه، عالی، ممتاز، برجسته، واریز نشده سایر معانی: مبرز، زبده، نخبه، سرشناس، (وام یا کار و غیره) عقب افتاده، معوقه، نا تمام، حل نشده، بیرون زده، بر آمده، قلمبه، (سهام و اوراق قرضه) منتشر شده ...
[حقوق] ادعای پابرجا
[حقوق] دین معوق، بدهی پرداخت نشده یا وصول نشده
[عمران و معماری] قسمت در آمده بال - قسمت بیرونزده بال