(تاریخ انگلیس و امریکا) لایحه ی تمبر (که امریکاییان را مجبور می کرد مالیات اضافه بدهند: 1765-66)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پول تمبر، حق تمبر
tax stamp تمبر عوار، تمبر مالیاتی [حسابداری] عوارض تمبر
پیوندینۀ شطرنجی [پیوند] هریک از قطعات چهارگوش پیوندینههای پوستی تماملایه یا نیملایهستبر که از کنار هم قرار دادن آنها برای پوششدهی سطوح بزرگ استفاده میکنند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
1- با لگد کوبی خاموش کردن، زیر پا خاموش کردن، 2- سرکوب کردن، فرونشاندن
جوهرگین [عمومی] جعبهای کوچک حاوی بالشتک آغشته به جوهر|||* این معادل در برابر استامپ که در فارسی رواج یافته، ساخته شده است.
duty stamp تمبر عوار، تمبر مالیاتی
[مهندسی گاز] قالبگیری )فلزات( [ریاضیات] مهر زنی، ماتریس کاری، فشار کاری، پرس کاری، گرم کوبی
قالب کره سازی
علوم مهندسى : قالب گیرى حدیده اى
[کامپیوتر] ابزاری در برنامه ی نقاشی که ناحیه انتخاب شده ای از ترسیم راکپی می کند . مانند clone tool .
تمبر پُستی [مهندسی مخابرات - پست] تمبر کاغذی چسبدار که برای پرداخت هزینۀ خدمات پُستی توسط ادارات پُستی منتشر میشود و بر روی مرسولات پُستی چسبانده میشود ...