نمایش، درام، نمایشنامه، تاتر سایر معانی: (هنر نگارش و به صحنه آوری و بازی در نمایش نامه) نمایش، نمایش نامه نویسی، تئاتر، نمایش پردازی، (یک سلسله رویدادهای جالب توجه یا هیجان انگیز و زنده) ما ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفتار غلوآمیز و ساختگی، کردار پر تصنع
تماشاخانه گرایی، پیروی از روش تماشاخانه، تماشاخانه مسلکی