[عمران و معماری] تابع پایداری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] گروه پاینده، گروه پایداری، گروه یکروندی [آمار] گروه پایداری
حاشیۀ پایداری [حملونقل هوایی] ← حاشیۀ ایستایی
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] عدد پایداری - ضریب پایداری
[عمران و معماری] تعادل شیروانی - پایداری ترانشه [زمین شناسی] تعادل شیروانی-پایداری ترانشه
آزمون پایداری [مهندسی محیط زیست و انرژی] آزمونی شیمیایی برای تعیین میزان پایداری فاضلاب یا لجن
[نساجی] رطوبت نگهداری - حفظ رطوبت - خاصیت حفظ رطوبت
[نساجی] مقاومت در برابر جمع شدگی - مقاومت نسبت به آبرفتگی
استواری، تثبیت، تحکیم، ایجاد موازنه سایر معانی: پایاسازی [سینما] پایدارسازی [عمران و معماری] تثبیت - پایدارسازی [برق و الکترونیک] تثبیت، پایدار سازی - پایدارسازی 1. نگهداشتن جهت مطلوب مستقل ...
[نفت] نفت خام پایدار
[برق و الکترونیک] پرواز پایدار شده پرواز تحت کنترل اطلاعات به دست آمده از مراجع پایدارش شده ی لختی مانند ژیروسکوپ .
[صنایع غذایی] آرد تثبیت شده : آرد تهیه شده از گندمی که با بخار آب حرارت داده شده است و برای نانوایی مناسب نیست وفعالیت آنزیمی ندارد