جذب کردن، جذب شدن، فرا گرفتن، در اشامیدن، کاملا فرو بردن، تحلیل کردن، مجذوب شدن در، در کشیدن سایر معانی: درآشامیدن، درمکیدن، به خود کشیدن، (توجه کسی را) جلب کردن، مجذوب کردن، (نور و صدا را) ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رقم قرضی، اقتباس کردن، قرض گرفتن، وام گرفتن، قرض کردن سایر معانی: عاریت (عاریه) گرفتن، به عاریت گرفتن (اندیشه یا واژه و غیره)، قر گرفتن [عمران و معماری] قرضه - قرضه گرفتن
زنبور عسل نر، سخن یکنواخت، طفیلی، وزوز کردن، وزوز، یکنواخت سخن گفتن سایر معانی: مفت خوری کردن، تن پروری کردن، (جانورشناسی) زنبور عسل نر، مورچه ی نر، آدم بیکاره، هواپیمای بی خلبان (که با رادی ...
مفت خور، سورچران، سورچران a freeloading priest کشیش مفتخور، اصطلاح برای ادمهای چتر باز که خونه فک و فامیل یا دوستاشون چتر بازی میکنن
ششپرهویسان [جانورشناسی] ردهای از روزنکتباران که زیستگاهشان غالبا آبهای عمیق است؛ بدن آنها استوانهای یا قیفی است و سوزنههای (spicules) سی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
چکیدن، کشیدن، شستشو کردن، ریختن سایر معانی: (شعر قدیم)، استحمام کردن، جاری بودن در امتداد چیزی، (اسکاتلند) پس مانده، ته مانده [عمران و معماری] گدازه
پاک کن، با چوب گردگیری پاک کردن، پاک کردن سایر معانی: با زمین شوی شستن یا پاک کردن، هر چیز همانند زمین شوی: سرپرمو، موی ژولیده، (ابزار) زمین شوی، (قدیمی)، اخم کردن، چهره در هم کشیدن، چوبی که ...
نفوذ پذیر، نشت پذیر سایر معانی: تراوا، نفوذ پذیر (به ویژه توسط آبگونه ها)، تراوش پذیر، گذرپذیر [عمران و معماری] تراوا - نفوذپذیر [زمین شناسی] تراوا، نشت پذیر، نفوذ پذیر [نساجی] نفوذ پذیر ...
خلل وفرج دار، متخلخل، پر منفذ سایر معانی: دارای خلل و فرج، پر روزن، منفذدار، نفوذپذیر، رخنه پذیر، porose : خلل وفرج دار، متخلل [شیمی] متخلخل [عمران و معماری] متخلخل - روزن دار - خلل و فرج دا ...
احمق، معتاد به مشروبات، مشروب خوارافراطی، احمق کردن، مست کردن سایر معانی: همیشه مست، دایم الخمر، مست لایعقل، میخواره، ساده لوح [برق و الکترونیک] small- outine transistor-ترانزیستور با پایه ه ...
(عامیانه) 1- باک را پر کردن 2- میگساری کردن
گونهای اسفنج که میتواند حفرهای به قطر تقریبا پنج سانتیمتر در سنگهای آهکی یا کفۀ نرمتنان ایجاد کند [اقیانوسشناسی] ...