یغما، فساد، تباهی، تاراج، غنیمت، سودباداورده، پوسیده شدن، لوس کردن، رو دادن، ناگوار کردن، ضایع کردن، فاسد کردن، از بین بردن، خراب کردن، فاسد شدن، خسارت وارد کردن سایر معانی: تباه کردن، (گوشت ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[خاک شناسی] خاک پشته [آب و خاک] خاکریز کناره
بَرارگیر [حملونقل هوایی] سطح متحرک یا لولاشده به بخش بالایی عقب بال که وقتی باز میشود بَرار را کاهش و معمولا پَسار را افزایش میدهد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
سر خر، تباه کننده، محل عیش دیگران، فاسد سازنده سایر معانی: (شخص یاچیز) فاسد شدنی، زود آسیب، زودگند، (انتخابات یا مسابقات و غیره) کسی که شانس برد ندارد ولی شرکت او شانس برد دیگری یا دیگران را ...
غنائم جنگی
لوس سایر معانی: زمان گذشته و اسم مفعول: spoil، تباه، ضایع، فاسد، معیوب، خراب، بد بالاامده
[حسابداری] ضایعات غیر عادی [ریاضیات] ضایعات غیر عادی
دزدیدن، چپاول کردن، غارت کردن سایر معانی: چاپیدن، به یغما بردن، تاراج کردن، ربودن بیشتر با of
[زمین شناسی] خاک فاسد و غیر قابل بارور
ترشیدگی بینشان [علوم و فنّاوری غذا] نوعی فساد در مواد کنسروی که براثر فعالیت باکتریها ایجاد میشود، ولی گاز تولید نمیشود و درنتیجه دو سر قوطی صاف و بدون بادکردگی است ...
فساد مواد غذایی [تغذیه] فساد و تغییر نامطلوب کیفیت مواد غذایی براثر عوامل میکربی و زیمایهای/ آنزیمی و برخی عوامل دیگر مانند اکسیژن، نور، رطوبت، دما یا فشار یا مجموعهای از ع ...
فساد مواد غذایی [علوم و فنّاوری غذا] فساد و تغییر نامطلوب کیفیت مواد غذایی براثر عوامل میکربی و زیمایهای/ آنزیمی و برخی عوامل دیگر مانند اکسیژن، نور، رطوبت، دما یا فشار یا مجموعه ...