قسم، نوع، گونه، انواع سایر معانی: جور، (رده بندی زیست شناسی) گونه، (مهجور) ظاهر، شکل خارجی، نما، (مهجور) رجوع شود به: specie، (منطق) صورت حسیه، صورت محسوس، بشر [علوم دامی] گونه ؛ گروهی از اف ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گونه درمخاطره [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] طبقهبندی کلی شامل گونههای منقرض و احتمالامنقرض و درخطر و آسیبپذیر و کمیاب و تهدیدرَسته و وضعیتناشناخته که ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ترکیب گونهای [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] انواع و تعداد گونههایی که محدودۀ خاصی را اشغال میکنند
غنای گونهای [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] تعداد گونههای موجود در یک اجتماع یا زیستبوم یا منظر یا ناحیه
گونۀ بومیشده [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] گیاهی که به دست انسان به محلی برده شده و بومی آنجا شده است
زیگونه [زیستشناسی] گونهای که براساس ویژگیهای زیستشناختی معین میشود
گونۀ بومی ۱ [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] گیاه یا جانوری که در ناحیۀ معینی زندگی میکند
گونۀ شکار [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] هریک از گونههای حیاتوحش که برطبق محدودیتهای مشخص و در فصلهای مشخص شکار میشود ...
ایزگونه [زمینشناسی] گروهی از ایزفسیلهای متعلق به یک ایزسرده که دارای خصوصیات یکسان هستند
گونه بومزاد [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] گونه بومی یک منطقه خاص که وارداتی نیست، ولی ممکن است در جای دیگر نیز یافت شود
interspecific واقع در بین دسته های خاصی، دارای خصوصیاتی بین خود
intraspecific شامل گروه بخصوصی، داخل گونه ای