انگیزنده، مفسد، شرراه انداز، انگیزه خواب، پیشینه خواب سابقه خواب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمع [قطعات و اجزای خودرو] افزارهای با دو الکترود برای اشتعال مخلوط سوخت و هوا ازطریق ایجاد جرقۀ الکتریکی
واژههای مصوب فرهنگستان