درخت پوشا [کامپیوتر] زیرگرافی از یک گراف [ریاضیات] درخت فراگیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرزگستری [جامعهشناسی] فرایند گسترش اطلاعات میان گروههای اجتماعی که به همافزایی دانش میانجامد
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] مسیر فراگیر بسته
[ریاضیات] درخت فراگیر حداقل
[آمار] درخت اَرَشَنده مینیمم
امتداد پذیر، بسط وتوسعه یافتنی سایر معانی: برون خیز، دراز کردنی، بیرون زدنی، بیرون کشاندنی
گشتی که شامل همۀ رأسهای گراف است [ریاضی]