برزگر، بذر افشان، تخم افشان سایر معانی: برزگر، تخم افشان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشاورز، روستایی سایر معانی: کشتگر، برزگر، زارع، فلاح، دهگان (دهقان)، کدیور، مقاطعه کار (به ویژه کسی که جمع آوری مالیات محل یا درآمد کسب و یا انجام کار سودآوری را در مقابل پرداخت وجه به عهده ...