مبدأ [زبانشناسی] نقش معنایی سازهای که به آغاز فرایند اشاره دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
کامپیوتر منبع [کامپیوتر] کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] کنترل منبع
داده های منبع
[کامپیوتر] کنترل خودکار داده منبع، خودکاری داده منبع
سند منبع [کامپیوتر] سند اصلی، سند منبع
[کامپیوتر] فایل مبداء
(زبان کامپیوتری مانند cobol یا fortran که برنامه ی آن نوشته شده) زبان مبدا (در برابر: زبان مقصد)، زبان منبع [کامپیوتر] زبان اصلی، زبان منبع [برق و الکترونیک] زبان مبدأ زبانی که مسئله ای با آ ...
[سینما] منابع به دست آوردن نسخه فیلم
[ریاضیات] منبع انرژی
کاهش در مبدأ [مهندسی محیط زیست و انرژی] طراحی و تولید و استفادۀ مجدد از مواد بهنحویکه کمیت پسماندهای آنها و میزان سمی بودنشان کاهش داده شود ...
[برق و الکترونیک] مقاومت سورس پارامتری در ترانزیستور اثر میدان، برابر به تغییر ولتاژ گیت بهسورس نسبت به تغییر جریان درین به سورس. - مقاومت منبع