بطورجامد، بطوراستوار، یا محکم، قویا، سخت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محکم سایر معانی: بطور محکم، ازروی ثبات یاوفاداری، ازروی متانت
مشتاقانه سایر معانی: زیاد، سخت، بشدت، با تشدیدیا تاکید، باتوجه و سرمایه زیاد، بطورعلمی
شدیدا، جدا، قویا سایر معانی: شدیدا، قویا، جدا