پسند، انتخاب، چیز نخبه، برگزیده سایر معانی: گزینش، چاره، گزینه، گزیر، امکان، شخص یا چیز گزیده شده، منتخب، (بهترین و برگزیده ترین بخش یا نوع) شاهوار، نخبه، خوب، گزیده، گل سرسبد [نساجی] انتخاب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عالی، شکافنده سایر معانی: (اسباب) پاره کننده، کننده، - کش، - بر، (انگلیس - قدیمی - خودمانی) عالی، هنگامه، معرکه [عمران و معماری] خرد کردن [معدن] تراشه کردن (حفر چاه و تونل) - شیارزنی (ترابری ...