سوسیالیسم [علوم سیاسی و روابط بینالملل] آموزه یا سامانهای اجتماعی مبتنی بر فعالیت اقتصادی جمعی، با تأکید بر نقش دولت در هدایت خطمشیهای اقتصادی و سیاسی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(انگلیس - اوایل قرن بیستم) سوسیالیسم صنفی (که طرفدار دولتی شدن صنایع و اداره ی آنها توسط صنف های مختلف کارگران بود)، اعتقاد به انحصار صنایع از طرف دولت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمونیسم، اصول اشتراکی، مرام اشتراکی سایر معانی: کمونیزم: مرام اشتراکی، (c بزرگ - در فلسفه مارکس و لنین و دیگران) جامعه ی بی طبقه، نظام کمونیستی (در چین و شوروی سابق و غیره)
نوعی سوسیالیسم مبتنی بر این باور که جامعۀ سوسیالیستی ازطریق صلحآمیز تحققپذیر است [جامعهشناسی]