اطلاع قبلی، پیش چشی، پیش دید، پیش دید کردن، قبلا رویت کردن سایر معانی: (از پیش) دیدن، نشان دادن، پیشنهاد کردن، (نمایش برخی از صحنه های) برنامه ی آینده، پیشنما، پیش نمایی، (برنامه ی سینمایی و ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی