پیشنمایش خصوصی [سینما و تلویزیون] نمایش غیررسمی فیلم بهقصد ارزیابی واکنش احتمالی تماشاگران که گاه به انجام تغییراتی در ساختار فیلم منجر میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
دزدکی نزدیک شدن، غافلگیر کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاورچین، تک پا، دزدانه، خائنانه، نهانکارانه، نامردانه، محرمانه، پنهانی، درونی، مخفیانه، پست، دزدکی، زیر جلی، تردیدامیز
سوظن فزاینده، سوظن نهانی یا ابراز نشده
اب زیر کاه سایر معانی: زیر جلی، نهانی، دزدکی، دزدانه، نابکارانه، خائنانه
(امریکا - خودمانی) شراب بسیار ارزان، درده ی شراب، شراب سگی
مهارت، عیاری، خاتوله سایر معانی: حیله گری، زیرکی
فرض کردن، وانمود کردن، بخود بستن، گرفتن، بعهده گرفتن، انگاشتن، بخود گرفتن، پنداشتن، تقبل کردن، تظاهر کردن، تقلید کردن سایر معانی: به خود گرفتن، به خود بستن، در دست گرفتن، به عهده گرفتن، (قدی ...
دزد، غارتگر، سارق منازل سایر معانی: کسی که (معمولا شب) برای دزدی به خانه مردم می رود، دزدخانه، شب دزد، سارق
(امریکا - رستوران یا فروشگاه یا میخانه ای که به طور غیر منصفانه گران است) تاراجگاه
حدس، گمان، تخمین، ظن، حدس زدن، گمان بردن سایر معانی: برداشت سطحی (برمبنای مدارک و اطلاعات ناکافی و حدسیات)، وهم، گمانه زدن، دستخوش حدسیات و اوهام شدن، هر چیز مبتنی بر حدسیات، (مهجور) غیبگویی ...
از ترس دولا شدن، چندک زدن سایر معانی: (از سرما یا ترس) خود را جمع کردن، کز کردن، چندیدن، ترسیدن و لرزیدن، ترس و لرز نشان دادن، احساس چندش کردن