علاوه بر آسیب رساندن توهین هم کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی حرمتی، هتاکی، رودررویی، خفت، خوار کردن، اشکارا توهین کردن، روبرو دشنام دادن سایر معانی: توهین کردن، (عمدا) رنجاندن، تحقیر کردن، خوار و خفیف کردن، خوار سازی، آبروریزی، اهانت، جلو (کسی) ایس ...
طرد، رد، عدم پذیرش، ردی، وازنی، مردود سازی سایر معانی: رد، مردود سازی، وازنی، ردی [ریاضیات] رانش، رد، صرف نظر، حذف، رد کردن، دفع، عدم پذیرش، طرد، رد، پس زدن، پس دادن، دور افکندن، عدم قبول، و ...