سرباره [مهندسی مواد و متالورژی] اکسیدها و ترکیبات سیلیکاتی و سولفیدی و نظایر آنها و همچنین عناصر آلیاژی حاصل از ذوب فولادها و چدنها که از مهمترین مشخصههای آنها ذوب نسبی در ...
واژههای مصوب فرهنگستان
کف، خاکستر، تفاله، اشغال، چرک، درده، گداز اتشفشانی، فلز نیم سوخته، تفاله گرفتن از سایر معانی: (گداز گری) سرباره، روباره، داش، ریم آهن، تفاله ی فلز، گدازه ی آتشفشانی (به ویژه اگر سرباره مانند ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] بتن سیمان آهنگدازی
آخال سربارهای [جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] مـواد جامد غیرفلزی که در داخل فلز جوش یا بین فلـز جـوش و فلز پایه گیر میافتند ...
[زمین شناسی] باطله تولیده شده از فرایند ذوب
سربارهگیری [مهندسی مواد و متالورژی] خارج کردن سرباره از فلز مذاب
[ریاضیات] سرباره زدایی، سرباره کشی، عمل سرباره کشی
(آهن گدازی) فرایند پالاییدن و خالص سازی پولاد از راه دمیدن اکسیژن بر آهن گداخته، (آهن گدازی) تفاله ی ساده (تفاله ای که در فرایند پولاد سازی به جا می ماند و در سیمان سازی و به عنوان کود کاربر ...
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaBe(AsO4)(OH) - وجه تسمیه : یافته شده در ناحیه Bergslagen سوئد
[عمران و معماری] روباره آهنگدازی دمیده - روباره آهنگدازی منبسط شده
[عمران و معماری] تفاله اسفنجی
درد، باقی مانده، چیز پست و بی ارزش سایر معانی: درده، ته نشست، لوش، لرد، کنجار، بخش بی ارزش (از هرچیز)، تفاله، نخاله، (مقدار کم باقی مانده از هرچیز) بقایا، پس مانده