کم شدن، خرد شدن، خرد ساختن، تحلیل رفتن، رفته رفته کوچک شدن، تدریجا کاهش یافتن سایر معانی: (به تدریج) کم شدن، (از نظر اندازه یا وزن یا مقدار) کاهش یافتن، آب رفتن، نقصان یافتن، (از اهمیت و غیر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی