خانهبان [عمومی] شخصی که در نبود صاحبخانه بهطور رایگان در خانه او اقامت و از آن مراقبت میکند
واژههای مصوب فرهنگستان
سرایدار، دربان، فراش مدرسه، راهنمای مدرسه سایر معانی: فراش اداره، مستخدم اداره
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرستار بچه سایر معانی: دایه، لله
دایه، دختر پرستار سایر معانی: پرستار بچه (nurserymaid هم می گویند)، دختر پرستار
مدیر، سرپرست، رئیس، ناظر، متصدی، مباشر سایر معانی: سرایدار، مستخدم [نساجی] رئیس قسمت
شخصی که در نبود صاحبخانه بهطور رایگان در خانه او اقامت و از آن مراقبت میکند [عمومی]