زانویی، سیفون، لوله خمیده یا شتر گلو، از لوله یا سیفون رد کردن سایر معانی: (با لوله یا سیفون) کشیدن، درآوردن، بیرون مکیدن، (مجازی) درکشیدن، منتقل کردن، کش رفتن، منگل، شترگلو، خرطوم آبی، ماشو ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منگول [حملونقل درونشهری ـ جادهای] لولۀ انتقالدهندۀ آب از زیر سطح یک مانع با استفاده از دو شترگلو یکی در ابتدای لوله برای رساندن سطح آب به ارتفاعی پایینتر و یکی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
منگول [حملونقل ریلی] لولۀ انتقالدهندۀ آب از زیر سطح یک مانع با استفاده از دو شترگلو یکی در ابتدای لوله برای رساندن سطح آب به ارتفاعی پایینتر و یکی در انتهای لوله برای بازگر ...
[آب و خاک] فشار سنج سیفونی
بطری سیفونی، ظرف فشاری
[عمران و معماری] لوله سیفونی
[شیمی] سیفون کردن
ماشورهکام [زیستشناسی] مربوط به ماشورهکامی
(جانورشناسی) ماشوره دار (رده ی siphonophora که از آبزیان ریز و شناور می باشند)
(گیاه شناسی) ماشور استوانه
تیسفون (پایتخت ساسانیان در نزدیکی بغداد)، مدائن
مریمگلی مَروی [گیاهان دارویی] گونهای مریمگلی به شکل گیاه علفی چندسالۀ بسیار معطر به طول 30 تا 50 سانتیمتر با ساقههای پرشمار و راست و پوشیده از کرکهای فراو ...