عزب، لیسانسیه، مرد بی زن، زن بی شوهر، باشلیه، دانشیاب سایر معانی: (آموزش) درجه ی لیسانس، کارشناس، (در اصل - در نظام فئودالی) سلحشور جوان و زمین دار که تحت فرمان شخص دیگری خدمت می کرد (bachel ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی