اعلان، لوحه، تخته اعلان سایر معانی: (مغازه یا موسسه) تابلو، سرلوحه، (تبلیغ و غیره) تخته ی اعلانات، آگهی، تابلوی راهنما
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخته اعلانات و آگهی ها سایر معانی: انتقال نامه، سند انتقال مالکیت، قبض فروش، سند فروش، (استرالیا) ایستاب، مانداب، تابلو بزرگ اعلانات که کنار بزرگراه ها و گذرگاه های عمومی می زنند، بیل بورد، ...
سایبان، خیمه، خیمه بزرگ، آسمانه، چادر بزرگ سایر معانی: (انگلیس) چادر بزرگ و بی دیواره (ویژه ی پیک نیک یا فعالیت های موقت در فضای باز)، باران گیر