چرم کفش، کفش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بندپوتین، بند کفش سایر معانی: بند کفش
نعلبند
(کفش) واکس زنی و جلااندازی [کامپیوتر] جلا دادن کفش - ( اصطلاح عامیانه) عقب و جلو بردن تکراری نوار مانند جلا دادن کفش. این عمل غالباً توسط نوارگردان هایی انجام می شود که خطاهای رسانه ای را بر ...
خلاصی کفشک ترمز [حملونقل ریلی] فاصلۀ بین کفشک ترمز و چرخ هنگامی که ترمز آزاد است
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] پاشنه پل - زیره پل
[نفت] پاشنه گاه جداره
[نفت] کفشک سیمان کاری
[نفت] کفشک استوانه ی مغزه گیر
(انگلیس) رجوع شود به: pump
[نفت] کفشک راهنما
[زمین شناسی] تپه نعل اسبی شکل