امتحان، ازمون، اسم رمز، بیان رایج، اصطلاح پیش پا افتاده و مرسوم سایر معانی: (انجیل) شبولت، نام شب، اسم عبور، محک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضرب المثل، گفته اخلاقی سایر معانی: پند و امثال، گفته، آدم یا چیز زبان زد خاص و عام، هدف تمسخر یا تحقیر، عبرت، اشاره یانگاه مختصر
اندرز، پند، شعار، حکمت، سخن زبده سایر معانی: آرم، آرمان
ابتذال، پیش پا افتادگی، بی مزگی، بیاتی سایر معانی: (سخن و نوشتار) ابتذال، تکرار مکررات
موهومات، موهوم پرستی سایر معانی: خرافه، کژباور، خرافه پرستی، کژ باوری، خرافات
اسم شب، کلمه رمزی، شعار حزبی، شعار حزب سایر معانی: (حزب و غیره) شعار، اسم رمز