ژولیده، زبر، مویی، درهم، مودار، پشمالو، کرک شده، مو دراز سایر معانی: پر مو، پر پشت، گوریده، کرک دار، پرزدار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کهنه، خشن، زبر، نا هموار، ناصاف، پاره پاره، ژنده سایر معانی: مندرس، پاره پوره، (مانند اره) دندانه دار، بریده بریده، ناصاف (jagged هم می گویند)، ژولیده، شانه نکرده، ناموزون، سردستی، غیر یکدست ...
ناهنجار، خشن، ژولیده، ناسترده، شانه نکرده سایر معانی: کثیف، چرکین، نامرتب، در هم ریخته، (مو) وز کرده، کرک، گوریده