گنداب، فاضل اب، اگو، پس اب، هرز اب سایر معانی: پارگین، لشاب [عمران و معماری] فاضلاب تهنشین شده [زمین شناسی] فاضلاب، گندآب [نساجی] پسآب - فاضلاب [خاک شناسی] فاضلاب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] ضریب تبدیل آب به فاضلاب
[خاک شناسی] لجن فاضلاب
[عمران و معماری] تصفیه فاضلاب
[عمران و معماری] فاضلاب منزل - فاضلاب خانگی [آب و خاک] فاضلاب خانگی
[عمران و معماری] پساب صنعتی [زمین شناسی] پساب صنعتی
[عمران و معماری] فاضلاب بهداشتی
[زمین شناسی] فاضلاب ته نشین شده
فاضلاب سیلابی [مهندسی محیط زیست و انرژی] مخلوطی از فاضلاب و آبهای سطحی که به دنبال بارندگی شدید یا ذوب برف پدید میآید
واژههای مصوب فرهنگستان
تفاله، روده، نخاله، اشغال، خاکروبه، زباله، فضولات، خش، اشغال خاکروبه سایر معانی: چیز بی ارزش یا زننده، آشغال [عمران و معماری] زباله - آشغال [کامپیوتر] داده ناخواسته ؛ آشغال ؛ زباله [بهداشت] ...
انبار فاضلاب، گندابدان، تانک گنداب، گند انبار (در خانه هایی که به فاضلاب شهر وصل نیستند)، مخزن فاضل اب، تانگ مستراح [عمران و معماری] مخزن فاضلاب - انباره فاضلاب - مخزن پلشتی - مخزن گندزدایی ...
فاضلاب [مهندسی محیط زیست و انرژی] آب و مایعات حاصل از مصارف خانگی یا تجاری یا صنعتی که حاوی مواد آلاینده باشد