[نساجی] دوختن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درز گرفتن، دوختن سایر معانی: 1- دوختن و بستن، دوختن و پوشاندن 2- (عامیانه) حتما برنده بودن، با موفقیت به انجام رساندن 3- منحصر کردن
[نساجی] قابلیت دوخت - چسبندگی
گنداب، فاضل اب، اگو، پس اب، هرز اب سایر معانی: پارگین، لشاب [عمران و معماری] فاضلاب تهنشین شده [زمین شناسی] فاضلاب، گندآب [نساجی] پسآب - فاضلاب [خاک شناسی] فاضلاب ...
[زمین شناسی] ضریب تبدیل آب به فاضلاب
[شیمی] تصفیه فاضلاب [عمران و معماری] تصفیه فاضلاب
[خاک شناسی] لجن فاضلاب
[عمران و معماری] تصفیه فاضلاب
(صدف هایی که سرخپوستان algonquian به عنوان پول به کار می بردند) سیون
زمان گذشته ساده فعل sew قسمت سوم فعل sew
[عمران و معماری] گاز فاضلاب
[عمران و معماری] لوله فاضلاب