درد، باقی مانده، چیز پست و بی ارزش سایر معانی: درده، ته نشست، لوش، لرد، کنجار، بخش بی ارزش (از هرچیز)، تفاله، نخاله، (مقدار کم باقی مانده از هرچیز) بقایا، پس مانده
دیکشنری انگلیسی به فارسی