تابع مجموعهای [ریاضی] تابعی که دامنۀ آن خانوادهای از مجموعههاست
واژههای مصوب فرهنگستان
منظم و مرتب کردن، سامان بخشیدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[سینما] لامپ صحنه
[ریاضیات] مجموعه ی اعداد مختلط
[ریاضیات] مجموعه ی اعداد اصم
[ریاضیات] مجموعه ی مجموعکان
[ریاضیات] مجموعه ی شرط ها
[نساجی] تثبیت رنگ روی منسوج - ثابت شدن رنگ روی منسوج
[ریاضیات] مجموعه ی مولد های یک مدول
[ریاضیات] مجموعه ی عدد های صحیح
[ریاضیات] عملیات روی مجموعه ها