غنا، وفور، سامان، دارایی، خواست، سرمایه، مال، زیادی، ثروت، توانگری، تمول، سرکیفی سایر معانی: پول زیاد، مال و منال، فراوانی، منابع طبیعی، گنجینه، موهبت، ثروت های طبیعی، (مهجور) رجوع شود به: w ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لایۀ پنجم الگوی اتصال متقابل سامانههای باز که به مدیریت گفتگو مربوط است و کاربری امکانات مخابراتی ارائهشده از سوی لایۀ ترابرد را واپایش میکند [مهندسی مخابرات] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
جلسات جداگانهای که به موازات هم در یک فراهمایی علمی تشکیل شود و هر جلسه به بحث در زمینۀ خاصی بپردازد [عمومی]
تجربۀ فکر یا باور یا تصور یا تکانۀ پایدار جنسی خودناهمخوان بهصورت عاملی مزاحم که به اضطراب یا پریشانی محسوس منجر شود [روانشناسی]