(مرد یا زن) روحانی، کاتوزی، کشیش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نصیحت کردن، وعظ کردن، موعظه کردن، سخنرانی مذهبی کردن سایر معانی: (به ویژه به طور خسته کننده) پند دادن، درس اخلاق دادن