انبار فاضلاب، گندابدان، تانک گنداب، گند انبار (در خانه هایی که به فاضلاب شهر وصل نیستند)، مخزن فاضل اب، تانگ مستراح [عمران و معماری] مخزن فاضلاب - انباره فاضلاب - مخزن پلشتی - مخزن گندزدایی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوشینۀ تیغهشکاف [زیستشناسی - علوم گیاهی] پوشینهای که خطوط طولی شکوفایی آن بهصورت شعاعی در محل دیوارهها قرار دارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
عفونت
[نساجی] مواد ضد عفونی کننده
گَندزدا [پزشکی] مادهای شیمیایی که باکتریها و دیگر ریزاندامگانهای بیماریزا را از بین میبَرد یا مانع رشد آنها میشود|||متـ . پلشتبَر ...
ضد عفونی برای عمل جراحی، دوای ضد عفونی، پادگند، ضد عفونی برای عمل جراحی، ضد عفونی، گندزدا، تمیز و پاکیزه، پلشت بر، جداگانه سایر معانی: پادریم، پلشت زدا، نادرگیر در زندگی و مسایل آن، بی بو و ...
ناپلشت [علوم دارویی] ویژگی آنچه در آن ریزاندامگان بیماریزا وجود نداشته باشد
بستهبندی سترون [علوم و فنّاوری غذا] نوعی بستهبندی که در آن مادۀ غذایی و ظرف جداگانه ضدعفونی میشوند و بستهبندی در شرایط و محیطی سترون انجام میشود ...
[بهداشت] روش بی پلشت
ضد عفونی کردن، بخار دادن، دود دادن سایر معانی: (به ویژه به منظور گند زدایی یا حشره کشی) دود دادن، (با گاز دود) گند زدایی کردن، کهتاب کردن، دود آکند کردن، با گاز ضد عفونی کردن، (قدیمی) عطر زد ...
بهداشتی سایر معانی: صحی، تمیز، پاکیزهhygienic(al)بهداشتی، وابسته به علم بهداشت [بهداشت] بهداشتی
سرایت، گند، عفونت، سرایت مرض، مریض کن سایر معانی: آلودگی، پلشتی، آلوده شدگی، ابتلا، دچاری، واگیری، بیماری عفونی، گندش، گندزدگی، چرک کردگی، شوخگنی، ریمناکی، اثر، هنایش، نفوذ، اثر گذاری، هر چی ...