کلاه سر کسی گذاشتن، وعده ی پوچ دادن، درباغ سبز نشان دادن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(عامیانه) بازار داغ داشتن، خوب به فروش رفتن
1- خود فروشی کردن 2- (عامیانه) بازار خود را گرم کردن، از خود تعریف کردن
1- (سهام و اوراق بهادار و غیره) پیش از خرید فروختن، پیش از به دست آوری فروختن ( 2 (short sale- دست کم گرفتن، کم ارزش تر از آنچه هست پنداشتن
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی:MgF2
[حسابداری] هزینه های فروش
[حسابداری] سربار فروش
[حسابداری] قیمت فروش
خوش ساخت، (با اسکنه) تراشیده، حک شده، اسکنه کاری شده
[بهداشت] مشاوره
مشاورحقوقی ,وکیل مشاور
(به ویژه در مورد امور آموزشی یا کاریابی یا مسائل شخصی) مشاور، اندرزگر، سگالشگر، رایزن، ناصح، مشیر، (حقوق) وکیل دادگستری، وکیل دادگاه، وکیل دعاوی (عنوان کامل آن: counsel(l)or-at-law)، (به ویژ ...