[خاک شناسی] آرگزینشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشغول سایر معانی: استعمال کردن، بکار گماشتن، استخدام کردن، مشغول کردن، بکار گرفتن، شغل [ریاضیات] معمول، رایج
محصول، انگور چینی، فصل انگور چینی سایر معانی: (شراب) سال، فصل انگور، گردآوری انگور (برای شراب سازی)، (شراب) وابسته به سال بخصوص، مرغوب، تاریخ دار، (اتومبیل و غیره) وابسته به دوران یا سال بخص ...