نزدیکی، دقت، خشک دستی، خست [نساجی] ترکم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پنهانی پنهان بودن
جلو گیری، خود داری، نگهداری سایر معانی: خویشتنداری، کف نفس، هر وسیله ی بازداری: مانع، بند، قید، محدودیت، کرانبند، مهار، بازدار، لگام، افسار، محدودیت آزادی، بازداشت، بازداری، ممانعت، منع، مرز ...
خفا، راز، اختفا، پوشیدگی، محرمانه بودن، پنهان کاری، رازداری، سری بودن، نهانکاری، راز پوشی، خفیه سایر معانی: نهان بود، نهفتگی، پنهانی بودن، نهان داشت
خاموشی، ارامش، سکوت، کم حرفی سایر معانی: کم حرفی، خاموشی، سکوت، ارامش