خفا، راز، اختفا، پوشیدگی، محرمانه بودن، پنهان کاری، رازداری، سری بودن، نهانکاری، راز پوشی، خفیه سایر معانی: نهان بود، نهفتگی، پنهانی بودن، نهان داشت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رازمانی پیشسو [رمزشناسی] خصوصیتی در طرح تبادل کلید که بنا بر آن لو رفتن کلید یک نشست تنها بر امنیت همان نشست تأثیر گذارد و تهدیدی برای امنیت نشستهای پیشین نباشد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
رازمانی پیشسوی کامل [رمزشناسی] خصوصیتی در طرحهای تبادل کلید که بنا بر آن لو رفتن کلید اصلی که از آن برای تولید کلیدهای نشست استفاده میشود، امنیت کلید نشستهای پیشین را ...
با این قول که راز پوشیده بماند، با قول کتمان مطلب
نزدیکی، دقت، خشک دستی، خست [نساجی] ترکم
پنهانی پنهان بودن
هنر، سر، شبیه، صنعت، حرفه، خفا، پیشه، رمز، معما، لغز، راز سایر معانی: (داستان یا نمایش) معماآمیز، مبهم و پیچیده، (جمع - به ویژه در عهد باستان) مراسم سری مذهبی (که فقط خواص حق شرکت در آنرا دا ...
خصوصیتی که بنا بر آن لو رفتن کلید نشستهای پیشین باعث نمیشود که امنیت نشست کنونی به خطر بیفتد [رمزشناسی]